پیدایش ونیز این شهر ایتالیایی به عصر باستان باز میگردد؛ نخستین سکونتگاههای جزیره در تالاب محافظت شده ونیز و احتمالاً در آخرین روزهای امپراطوری روم شکل گرفتهاند. با این وجود مدتها پیشتر ماهیگرانی برای امرار معاش در این مکان حضور داشتند. در قرون پنج تا شش بعد از میلاد موجی پی در پی از طوایف آلمانی؛ طایفه هان (Huns)، گاتس (Goths) و لومبارد (Lombards)؛ به سرزمینهای شمالی ایتالیا حمله میکردند و بسیاری از پناهندگان در پی این یورشها به تالاب ونیز میگریختند. این مکان، پناهگاهی محافظت شده در برابر غارتگرانی که خود قایقی نداشتند به شمار میآمد. حضور دیگر پناهندگان در این مکان سبب افزایش سریع جمعیت آن شد. افزایش تعداد سکونتگاهها در این جزایر ایتالیایی، دلیلی بر اثبات اهمیت این مکان در رونق و تداوم زندگی ساکنانش در آن زمان است.
در قرن ششم میلادی، مرکز قدرت رومیان مدتها پیش از رم به شهری که در شرق آن واقع بود (قسطنطنیه، محل ترکیه امروزی) منتقل شده بود، و فاصله زیاد جزایر ونیز از قدرت حمایت کننده امپراطوری روم (که امروزه تاریخدانان آن را تحت عنوان امپراطوری بیزانتین برای تمایز آن از امپراطوریهای پیشین روم میشناسند) به معنای وابستگی شدید ساکنین آن بر آبهای مجاور و منابع موجود برای محافظت از خود در برابر قبایل سرزمین اصلی (ایتالیا) بود.
این بدان معنی بود که تمام سرزمین از نخستین روزهای فعالیتش مجبور به تمرین خود مدیریتی در سطح خاصی بوده است. قسطنطنیه (Constantinople) نخستین رهبر خود را (نخستین دوک یا دوج (Doge) برای ونیز که تا سال ۷۲۶ میلادی ونیزیها خود مسئول انجام این کار بودند) برگزید. علاوه بر حمایت از ونیز در برابر قبایل یورشگر و فشار آوردن برای سطحی از استقلال از قسطنطنیه، تشکیلات این جزیره ایتالیایی زایا در طول قرنها مزایای دیگری را نیز برای ساکنانش فراهم آورده است. موقعیت محافظت شده آن بر روی دریای آدریاتیک که در میان فرهنگهای شمالی و غربی اروپا، فرهنگهای شرقی و جنوبی خاورمیانه و جهان اسلام قرار گرفته است، این مکان را در قلب شاهراههای تبادلات بینالمللی قرار داده است.
ونیز با ساخت ساختمانهای تجاری و اسکله برای کشتیها، به سرعت از یک جامعه ماهیگیر در جهت تبدیل شدن به یک مرکز تجارت زایا و فعال رشد کرد. به طور همزمان، ونیز نه به عنوان تنها یک شهر بلکه به عنوان یک شهر ایالتی که مرزهایش ماورای تالاب ونیز مانند سکونتگاههای امتداد کرانه دالماسی (Dalmatian)، و شهرهای سرزمین اصلی (ایتالیا) مانند ورونا (Verona) و پادووا (Padua) شامل میشد توسعه یافته بود.
به همین خاطر ونیز مرزها و راههای معاملاتیش را چه در طول دریا چه بر روی زمین ایمن ساخته بود. در سال ۱۰۸۲ میلادی ونیز استقلال کامل خود را از امپراطوری بیزانتین بدست آورد، و خیلی زود اقدام به سود بردن از تعمیر کشتیها و عمل کردن به عنوان استراحتگانی برای شوالیهها (که در نخستین سری از جنگهای صلیبی علیه مسلمانان در خاورمیانه مبارزه میکردند) کرد. تمامی این جریانات به رونق ونیز انجامید. دوج یا دوک به مرور به جایگاهی تشریفاتی تنزل یافت که درواقع مشاوری برای بدست گرفتن امور بشمار میآمد و به دقت انتخاب میشد و تقریباً هر جنبهای از کارهای اداری این افراد به سود و منفعت برایشان منتهی میشد.
با داشتن آزادی نسبی از دخالتهای پاپ، تلفیق مباحثات تجاری گاهی هوشمندانه و گاهی پیش پاافتاده و کمپینهای نظامی پیروزمند در برابر دیگر شهرهای ایالتی مانند جنوا (Genoa) بدین معنا بود که ونیز در میانه قرن پانزدهم میلادی به مرتفعترین جایگاه تجاری و قدرت نظامی (ثروتمندترین و قدرتمندترین شهر در سرتاسر اروپا با جمعیت ۳۶۰۰۰ نفری دریانوردانی که ۳۳۰۰ کشتی را میرانند و قلمروهایی که از سرزمین اصلی با فاصلهای زیاد واقع شده بودند مانند کرت (Crete) و سایپروس (Cyprus) و بسیاری از بخشهای شمالی ایتالیا) رسیده است.
اگر چه ونیز این شهر ایتالیایی در حال رسیدن به اوج قدرت بینالمللی خود بود، بذرهای رکود متعاقب آن نیز در حال کاشته شدن بودند. در اوایل قرن پانزدهم قیام اتومن (Ottoman) امپراطور رقیب ترک، سبب ایجاد درگیری شد و در نهایت ونیز کنترل خود را بر بسیاری از مرزهای شرقیاش از دست داد. بدین ترتیب تعدادی از معاملات تجاری شرقی ونیز از دست رفتند. کشف آمریکا و تأسیس راههای بازرگانی به سمت شرق در اطراف دماغه آفریقای جنوبی به معنای انتقال قدرت به امپراطوریهای غربی تازه تأسیس اسپانیا و پرتغال و قدرتهای قدیمیتر مانند بریتانیا و کشتیهای اقیانوسنورد آنها بود.
گالیهای پارویی و سنتی ونیز (که کشتیهایی طویل و کم ارتفاع به همراه بادبان و دو ردیف پارو که معمولاً توسط بردگان به حرکت درمیآمدند و برای دریای مدیترانه مناسب بودند) دیگر نمادی از هنر به شمار نمیآمدند. حتی در ایتالیا مشکلات در حال افزایش بودند. روم به شدت اقتدار ونیز را تهدیدی جدی برای اقتدار پاپ میپنداشت و دیگر شهرهای ایالتی مانند میلان و نپال علیه ونیز متحد شده بودند.
در نهایت در سال ۱۵۰۹ بسیاری از مرزهای سرزمین اصلی ونیز از دست رفتند، اگر چه شهر تاریخی آن دست نخورده باقی ماند. در طول قرون بعدی، ونیز به تدریج تمام اقتدار بین المللی خود را از دست داد. با این وجود درون مرزهای شهری خود فعال باقی ماند و گام جدید را در تاریخچه خود برداشت. در قرن شانزدهم ونیز در طراحی معماری سرآمد دیگر شهرها بود و خانوادههای اشراف زاده در ساخت بزگترین کاخها با یکدیگر رقابت میکردند.